موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت یا سازمان از دید صاحبنظران امروزی، هر چه بیشتر به مفهوم توسعه پایدار نزدیک شده است. بطوری که برداشتها و تعاریف کنونی، گاه این مفهوم را معادل توسعه پایدار میدانند. حتی چارچوبهای گزارشدهی مسئولیت اجتماعی و یا پایداری شرکت دارای شاخصهایی است که در زمره شاخصهای توسعه پایدار قرار دارند. شاخصهایی همچون: حفظ تنوع زیستی، حفاظت از منابع طبیعی، کمک به توسعه جوامع محلی، کمک به سلامت و بهداشت، رعایت حقوق افراد بومی، از جمله شاخصهای مشترک و مورد نظر مسئولیت اجتماعی شرکت و توسعه پایدار هستند.
مسئولیت اجتماعی شرکت با محوریت «اجتماع» یا «جامعه» دغدغههایی را دنبال میکند که به رفاه انسان مربوط است و سه بُعد مهم این مفهوم (اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی) درنهایت به زندگی انسان توجه دارند.
بدیهی است که تحقق توسعه، مستلزم وجود سیاست، استراتژی و برنامه است. از این رو، تاکید صاحبنظران بر ارتباط و همسویی مسئولیت اجتماعی شرکت با توسعه پایدار یا توسعه اجتماعی (در معنای عام) حکایت از آن دارد که اگر شرکت یا سازمانی به مسئولیت اجتماعی شرکت به عنوان یک دغدغه مینگرد، لاجرم بایستی در این زمینه بر اساس سیاست، استراتژی و برنامه، عمل کند.
به هر حال مفاهیم ذیل روند دگرگونی حوزه مسئولیت اجتماعی را به خوبی نشان می دهد. مفاهیمی که تنها در عرض دو دهه به این دگرگونی رسیده است.
۱. مسئولیت اجتماعی شرکت (Corporate Social Responsibility-CSR)
مفهوم مسؤولیت اجتماعی شرکت CSR برای اولین بار در دههی بیست میلادی مطرح شد، ولی، بهدلیل رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم، نتوانست به عنوان یک موضوع جدی تا دههی ۱۹۵۰میان رهبران کسب وکار جایگاهی بیابد. در سال ۱۹۵۱ مسؤولیت اجتماعی شرکت زمانی که «فرانک آبرامز» رئیس هیات مدیره شرکت استاندارد اویل نیوجرسی مقالهای با عنوان تعهد/ الزام کسب وکار منتشر نمود دوباره در کانون توجه قرار گرفت. در سال ۱۹۵۴ «هاواردآر. بوون» در کتاب «مسئوليت های اجتماعی بازرگانان» بطور جدی تری بدین مفهوم پرداخت.
دو صنعت نفت و دخانیات در سطح دنیا به خاطر تاثیرات گسترده و منفی شان توجه ویژه ای به مقوله «مسئولیت اجتماعی شرکت» نشان دادند. و بتدریج این مفهوم به یکی از دغدغه های شرکتهای بزرگ تبدیل شد.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ دستورالعمل های مربوط به «مسئولیت اجتماعی شرکت» در سطح بین المللی تهیه و به تصویب رسید ودر حال حاضر واحد هایی تحت عنوان «مسئولیت اجتماعی شرکت» در اکثر شرکت های بزرگ وجود دارد.
۲. اخلاق كسب و كار (Business Ethics)
واژه اخلاق كسب وكار به منزله چتري قلمداد میشود که مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت در زير آن قرار دارد. درگذشته، بيشتر اساتید، موضوع اخلاق كسب و كار را تدریس میکردند و در بيشتر دورههاي كسب و كار نیز مسائل مربوط به CSR تدریس میشد. هنوز هم در بسياري از مدارس عالي كسب و كار این روند ادامه دارد. از اين رو، بسياري از مسائل موجود ميان كسب و كار و جامعه در درجه نخست از ديدگاهي اخلاقي بررسي شده اند. اخلاقيات كسب و كار عموماً با درست و غلط بودن روشهاي گوناگون كسب و كار و يا به عبارتي ديگر حفظ و رعايت اخلاقيات در روشهاي گوناگون كسب و كار سرو كار دارد. اين موضوع به وضوح بخشي از دستوركار CSR را در بر مي گيرد ليكن اركان اصلي و جامع مسائل مربوط به CSR بيشتر از هر چيز به چگونگي مديريت ، سنجش و اجراي CSR اهميت مي دهد.
۳. پايداري (Sustainability)
در عرصههاي كسب و كار، سياست و دانشگاه مسئولیت اجتماعی شرکت را تحت لوای مفهوم پايداري يا توسعه پايدار مد نظر قرار میدهند. پايداري از مديريت زيست محيطي و انرژي سرچشمه مي گيرد. اين مقوله در محيطهاي كسب و كار ، برنامه ريزي درباره چگونگي توسعه پايدار و موفق سازمانها را بدون اينكه حيات زيست محيطي، اجتماعي و اقتصادي شان در محيط زيست حال و آينده در معرض خطر قرار گيرد، مورد توجه قرار مي دهد.
در نتيجه بسياري از شرکتها از طريق مسائل زيست محيطي با مسئولیت اجتماعی شرکت مرتبط بوده اند و هنوز هم بسياري از آنها از جمله «بي. ام. دبلیو» ، «دايملر- كرايسلر»يا «شل» ، از مسئولیت اجتماعی شرکت در قالب واژههاي مرتبط با پايداري سخن به ميان مي آورند. اين پايداري در سطح سياسي نيز بازتاب پيدا کرده است. به عنوان مثال كميسيون اروپا (۲۰۰۲) مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت را با مفهوم رشد پايدار برابر قرار داده و لذا در شكل گيري تمايل اروپائيان به CSR در دهههاي اخير تاثير بسزائي داشته است.
۴. شهروندی شرکتی (Corporate Citizenship)
واژه «مسئوليت» يا حتي « اخلاق» در قلمرو كسب و كار از جاذبه اي ماندگار و يا هميشه تاثيرگذار برخوردار نبوده است، زيرا گاه كمابيش نوعي برخورد سرزنش آميز ضمني نیز نسبت به آنها وجود داشته است. به تازگی اصطلاح شهروندی شرکتی در میان اصحاب کسبوکار و دانشگاهیان برای بحث درباره عملکرد اجتماعی شرکتی رواج یافته است. شهروندی شرکتی یک اصطلاح جامع است که مفاهیم مسئولیت اجتماعی شرکتی و پاسخگویی و عملکرد را دربر میگیرد. اگر سازمانها را «شهروندان» کشوری بدانیم که در آن مستقر هستند، شهروندی شرکتی به این معنا است که این سازمانها مسئولیتهای خاصی دارند که باید آنها را به انجام برسانند تا به عنوان شهروندانی خوب مورد پذیرش جامعه قرار گیرند.
روشن است كه از آغاز دهه ۱۹۹۰ به بعد، ما شاهد چرخش واژه مسئولیت اجتماعی شرکت در جهت جانشيني آن با واژه «شهروندی شرکتی» بوده ايم. به ويژه سازمانهايي كه با انتقاد شديد عمومي و حملههايي در گذشته روبرو بوده اند، از جمله «كوكاكولا»، «مايكروسافت» يا «اكسون موبيل»، اين واژه را پذيرفته اند و اين اعتقاد را بر انگيخته اند كه سازمانها شهرونداني خوب اند كه دوش به دوش ديگر شهروندان، جاي مناسب خود را در جامعه به دست آورده اند.
اینفوگراف مسئولیت اجتماعی
نظر شما